By Ustad Husayn Norozi; translated by Sayyid Ali Imran
We studied this poem with our middle school students at the end of the year. Students were introduced to the concept of a Hashiyah or a Ta’liqah, which are marginal notes or gloss annotations. Traditionally, a hashiyah was written by students and scholars on a text while they were reading the text. The hashiya or ta’liqah often criticizes information and evaluates the strengths of the arguments in the text or its commentary.
From the very moment you are in the cradle, like a baby who drinks milk, These stages follow each other, all the while. | از همان اول که در گهواره هستی شیر خوار این مراحل پشت هم طی میشود بی اختیار |
Imitation Imitating, each child does like a parrot, so keen, Without thoughts, they act in every scene. | «تقلید» میکند تقلید، هر کودک چو طوطی، از همه ابتدا بیآنکه افکاری در او افتد به کار |
Every time you hear a word, fresh and new, You wonder when they learned it, how they knew. | هر زمان از او تو بشنیدی کلام تازهای با تعجب گفته باشی کی شده ضبط و نوار |
This trait of imitation helps them grow, No need for mothers to teach, in class bestow. | باعث رشد و ترقی گشته این خصلت در او کی کند بهرِ سخن، مادر، کلاسی برقرار |
Though it’s mimicry, it doesn’t mean They understand every word, every scene. | گرچه تقلیدیست، اما نیست معنایش که او هر کلامی بشنود، با فهم میبندد به کار |
When you see these traits in the young, recognize It’s wisdom from the Creator, no disguise. | چون تو میبینی ز کودک این خصائص را، بدان سر زده افعالِ او از حکمت پروردگار |
This learning through mimicry, in due course, Fits their age and time, a natural force. | این فراگیری تقلیدیِ او در عین حال با تناسب در زمان و سن خود آید به کار |
When this stage is fully passed in humankind, They’ll leave parrot-like imitation behind. | هر زمان طی گشت کامل در بشر این مرحله پس ز هر تقلید طوطی وار گردد برکنار |
Devotion After this, to their parents, they show devotion, Love establishes this heartfelt connection. | «تعبّد» بعد از این بر والدین خود تعبد میکند از محبت مینماید ارتباطی برقرار |
From affection, if advice they hear from them, They’ll hang it on their ears like an earring, dear. | از سر الفت گر از آنها نصیحت بشنود پند را آویزد او بر گوش، همچون گوشوار |
They worship anyone they see as trust, Just like a servant of the loving God, they must. | میپرستد او هر آن کس را که میداند امین چون کسی کز مهر باشد بندهی پروردگار |
This affection helps them understand, New lessons beyond measure, at hand. | این محبت ها برایش کارسازی میکند چون بیاموزد نکاتی تازه بیرون از شمار |
Circles of trust expand, bit by bit, Towards peers, friends, and teachers they fit. | حلقههای اعتمادش کمکم افزون میشود سوی همسال و رفیق مشفق و آموزگار |
As they become their models in deed and word, They stand firm with their guidance heard. | پس چو آنها گشتهاند الگوی او در فعل و حرف میشود با استعانت روی پایش استوار |
Each stage must be passed one by one, Until false gods are clear, their deception done. | شرط این باشد که طی گردد مراحل یک به یک تا شود نزدت خداوندانِ کاذب آشکار |
You live your life through these stages, and time, From past to present, leads you in rhyme. | بگذرانی عمر خود در این مراحل تا تو را از گذشته تا بدینجا میرساند روزگار |
The Limits of Reason and Need for Guidance Now you reach the edge of reasoning, its start, Blind obedience falls apart. | «مرز تعقُّل و نیاز به راهنما» این زمان بر مرز و آغاز تعقل میرسی از تو طاعتهای بی چون و چرا آید کنار |
Though in body, age, and appearance you’re grown, Curb the illusion of adulthood you’ve known. | پس اگر در جسم و سنّ و ظاهرت هستی بزرگ نفس خود از وهمِ «من دیگر بزرگم» کن مهار |
Though outwardly mature, inward remain a child, With thoughts of adulthood come the thought of retirement. | گرچه در ظاهر نه، در باطن ولیکن بچه ای از بزرگی حاصل آید مقصد و پایان کار |
O children of Adam, you need a trusted guide, One who has wisdom and faith by their side. | ای بنی آدم تو محتاجی به شخص معتمد آن که دارد از لحاظ عقل و ایمان اعتبار |
Understanding differs from mere capacity to perceive, Your sense of wisdom from a sage you’ll receive. | بس تفاوت دارد، استعداد فهمیدن ز فهم قوهی فهمت ز ارشاد حکیم افتد به کار |
Since our ignorance exceeds what we know, Seek a rightful guide to show the way to go. | چون که نادانیِ ما افزون زداناییِ ماست جستجو کن بهر خود صاحب طریقی حقمدار |
Fortunate is one who reaches the wise, Kneels in student’s quest, with effort and tries. | ای خوش آنکس را که چون نزد بزرگی میرسد میزند زانوی شاگردی به سعی و پشتکار |
But those who seek the path of perfection, On their journey, never halt for reflection. | لیک آنکس را که باشد رهرو راه کمال در طریق خود نگردد از توقف ماندگار |
Mental illness stems from missing the measure, Of action’s worth and its rightful treasure. | سرّ امراض روانی در بشر این شد که او پی نبرد از کیف و کمّ حرکت و انجام کار |
Sometimes famous in varied fields they are, Or content with mere titles, a name afar. | گاه بینی شد زبانزد در علوم مختلف یا که دلخوش گشته با عنوان و نام مستعار |
Don’t get lost in the guise of science and knowledge, Though enjoying learning isn’t shameful at heart. | پس مبادا در لباس علم و دانش گم شوی گرچه لذت بردن از دانش نباشد ننگ و عار |
If you wish to be free from blind devotion, Be patient, don’t force yourself into motion. | تو اگر خواهی شوی دور از تعبد مستقل بردباری کن مکن برخویش اصرار و فشار |
If you rush, you’ll burn the meal you prepare, Hastening leaves your work incomplete, laid bare. | شعله چون بالا بری، باشی غذایی سوخته گر به تعجیل آمدی، کارِ تو ماند نیمه کار |
Your path is tough, you’re just a beginner, Forget thoughts of having already been a winner. | راه تو باشد بسی دشوار و هستی مبتدی فکر «واصل گشتهام دیگر» رها کن تازه کار |
If you deviate due to pride and vanity, You’ll sow seeds of loss and insanity. | هان اگر در انحراف آیی ز عجب و خود سری چون ز بذر کج همی آید زیانکاری به بار |
Limits of Reason and Setting Goals Reason tells you, you’re free to choose your aim, Before this age, you had no choice to claim. | «مرز تعقل و تعیین هدف» عقل میگوید تو مختاری، هدف را برگزین قبل از این دوران نداری هرگز از خود اختیار |
Ask yourself, “Where am I? Where will I reach?” What’s the point of all this eating and sleep? | پرسی از خود در کجا هستم؟ کجا خواهم رسید؟ این همه خوردن و یا خوابیدن آید بر چه کار؟! |
Marriage, gaining knowledge, wealth, and more, Life’s repeated daily, what’s it all for? | ازدواج و کسب علم و مال و ثروت بهر چیست؟ زندگی گردیده تکراری به هر لیل و نهار |
If goal-driven, fear not these profound queries, Self-knowledge answers them, clearing mysteries. | گر هدفمندی مترس از این سوالات مخوف چون ز علم خودشناسی پاسخش آید به کار |
Oh, the wonder of humans at every age, Seeing themselves in these states, so clear. | ای عجب از این بشر زیرا که در هر سن و سال مطلقا خود را در این حالات بیند آشکار |
From here begins the path of spiritual travel, In a state of wakefulness, alert, unravel. | زین پس اینجا باشد آغازِ رهِ سیر و سلوک چون روی درحالتی از یقظه، باشی هوشیار |
Imagine the journey’s end at the start, Or the ultimate move will lack heart. | انتهای ره تصور کن تو در آغاز راه ورنه باشد حرکت غایی به دور از انتظار |
Before this, you were happy, goal-free, Others bore the burden, not you, you see. | قبل از این چون طفل خوش بودی بدور از هر هدف دیگران بودند جای تو ز محنت بیقرار |
If from understanding and wisdom you lack, In the grave, you’ll be shamed for what you slack. | گر ز فهم و معرفت اینجا بمانی بی نصیب میشوی در لیلة الدفن از جهالت شرمسار |
Your outer form crumbles from life’s blows, To God’s court, bring a pure soul that glows. | صورت ظاهر به هم ریزد ز ضربه حادثه پس به درگاه الهی سیرت زیبا بیار |
Within yourself lies the mirror of Divine light, See yourself, become a mirror bright. | در خودت آیینه ی انوار حق باشد نهان خود که در آیینه بینی، میشوی آیینهدار |
After a lifetime, should your inner self show, Ask yourself who you are, why were you cloaked so? | پس مبادا بعدِ عمری چون هویدا شد درون بر خودت گویی که هستی؟ از چه بودی مستتار |
Fear of loneliness stems from this truth, Never aligning with your inner youth. | سرِّ ترس و وحشت از تنهاییت این شد که تو با درون و باطنت هرگز نگشتی سازگار |
If your goal isn’t clear, you’ll lose your way, Only God’s path, the right course will stay. | گر هدف روشن نباشد، راه خود گم میکنی راه هر ناحق روی، جز راه حق کردگار |